دربارهی هجرت شریعتی
دربارهی هجرت شریعتی
در مورد هجرتِ شریعتی در سال پایانیِ عمرش (1356) به اروپا و مرگِ مشکوکش سؤالهای فراوانی در جامعه وجود دارد. با ارجاع به چندین سند سعی کردهایم تا حدی این ابهامات را برطرف کنیم.
پوران شریعترضوی همسر علی شریعتی در کتاب «طرحی از یک زندگی» مقدمات سفر همسرش را اینچنین شرح میدهد:
«پروندههای علی در ساواک تحت عنوان علی شریعتی و یا علی شریعتی مزینانی طبقهبندی شده است. حتی مدارک تحصیلی علی در ایران و فرانسه احکام اداریاش در وزارت فرهنگ خراسان و دانشگاه فردوسی مشهد همه به نام علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی صادر شده است. در حالی که نام خانوادگی علی طبق شناسنامه مزینانی بود و نه شریعتی و یا شریعتی مزینانی. ضمن اینکه پاسپورت قبلی علی نیز به نام مزینانی یعنی نام خانوادگی واقعی علی صادر شده بود. قرار بر این شد که علی به من برای اخذ گذرنامه خودم رضایتنامه و برای بچهها وکالت بدهد اما پیش از آن برای گذرنامه خودش اقدام کند تا مشخص شود که موفق به دریافت آن میشود یا نه. تصمیم گرفتیم که کلیه اقدامات اداری برای درخواست گذرنامه علی به عهده من باشد و او به هیچوجه به اداره مذکور مراجعه نکند زیرا امکان داشت کسی او را بشناسد. در آن زمان یکی از شرایط اخذ گذرنامه برای افراد بازنشسته وجود یک ضامن معتبر بود یعنی یک کارمند شاغل میبایستی ضمانت فرد بازنشسته را به عهده میگرفت که طرف موظف به بازگشت به کشورش باشد. بنابراین من چون کارمند شاغل آموزش و پرورش بودم طبق قانون میتوانستم ضمانت همسرم را بر عهده گیرم. ابتدا از آموزش و پرورش منطقه سیزده تهران تاییدیه گرفتم که شاغل هستم بعد با علی به کلانتری منطقه محل کارم رفتیم خوشبختانه ضمانت مرا پذیرفتند. سپس سایر مدارک لازم را تهیه کردم و به اداره گذرنامه رفتم. در آنجا به بخش حرف میم مراجعه کردم. با اکراه مدارک را از من گرفتند زیرا خود درخواستکننده بایست مدارکش را تسلیم میکرد ولی در ان ایام به طور کلی برای گرفتن مدارک زیاد سختگیری نمیکردند. با این همه مامور مربوطه تاکید کرد که برای گرفتن پاسپورت خود شخص بایست مراجعه کند. چهارشنبه بعد به اداره گذرنامه رفتم و شناسنامه خودم و احسان را هم همراه بردم و به مامور مربوطه گفتم چون همسرم مریض است لطفا پاسپورت او را به من بدهید. ابتدا مقاومت کرد و من با اصرار و خواهش که همسرم بیمار است و ناتوان و…. با نشان دادن شناسنامهها و آوردن دلیل و برهان و غیره توانستم پاسپورت علی را بگیرم. با هم برای خرید بلیط به شرکت هواپیمایی سابنا رفتیم و برای روز 26 اردیبهشت یعنی 4 روز بعد به مقصد بلژیک بلیط گرفتیم.»


معتقد به اینم که شریعتی با نبودنش منو به "بودن" دعوت کرد